سکـــــــــــــو ت

خنده ام میگیرد

وقتی پس از مدت ها بی خبری


بی آنکه سراغی از این دل آواره بگیری

میگویی : دلم برایت تنگ است ...

یا مرا به بازی گرفته ای

یا معنی واژه هایت را خوب نمیدانی....

دلتنگی ات ارزانی خودت ...

فرقـے نمـے کند !!

بگویم و بدانـے ...!

یا ...

نگویم و بدانـے..!

فاصله دورت نمی کند ...!!!

در خوب ترین جاﮮ جهان جا دارﮮ ...!

جایـے که دست هیچ کسـے به تو نمـے رسد.:

دلــــــــــــــم.....!!

فریادها مرده اند،

سكوت جاریست،

تنهایی حاكم سرزمین بی كسی است ،

 

میگویند خدا تنهاست ما که خدا نیستیم چرا تنهاییم؟؟!!!

دکتر شریعتی

 


حواسَتـْـ بــِہ دِلَـتــْ باشَـد

آטּ را هَر جایــے نَگُذار ...

ایـטּ روزهـا دِلـْ را مـیدُزدَنـْد

بَعد کــِہ بــِہ دَردِشاטּ نَخُوردے

جاے صَنـْدوقِ پُسـتــْ آטּ را

دَر سَطـْلِ آشـْغالـ میــے اَنـْدازَنـْد

وَ تو خوبـْـ میدانــے دِلــے کــِہ الـْمثنــے شُد

دیگر دلـْ نمــے شود...

چمـدان امیـدمـ را مــے بندمــ

یادمــ باشـد خنـده ها و بوســہ هایمـ را جا نگـذارمــ

آری مسافــرمــ

تا دیار آغــوش ِ تـــــــــو چنـد فرسخــے بیــش نماندهــ

کمــے از دلتنگــے دور شده امـــ ..

بــے تابـــ نباش

کــہ این مقصـد هیچ گاه پیدا نخواهــد شـــد

مهمانــے کــہ میزبانــش نـگاه ِ تـو بــاشد

دیگـر رفتنــے نیستـــ ..

 
خدایــــــــــــا
 
تمام خنده های تلخ امروزم را می دهم،
 
 
تنها
 
یکی از گریه های شیرین کودکیم را پس

 
بده.

از وقتی تو رفتی


هنوز دلم چونان کودکان دنبال مادر


ایستاده به چارچوب در


گریه میکند .

نمیخواهی برگردی نوازشش کنی ؟؟؟؟

کمی تو را میخواهد

مَـــرگــ هَــم مِثـــل تــوستـــ...!

عَطـــر مـی زنـد

تَنــش را بِــرهنـِـه مـی کُنـد

... و بــــا هَمــه مـی خــوابَـد!

جُــــــز آنکــس کـِـه او را بـِـه اِنتــظار نِشَستـِــه .....!


سکوت و صبوری ام را به حساب ضعف و بی کسی ام
 
نگذار!
دلم به چیزهایی پایبند است..

که تو یادت نمی آید!

مصنوعی لبخند زدنت را میگذارم به حساب هر چیز

جز اینکه

دلت را زده باشم

 

توبه مي كنم ديگر دلم برايت تنگ نشود حتي چند لحظه !

قول مي دهم نامت را بر زبان نمي آورم لبهايم را مي دوزم

توبه مي كنم ديگر عاشق نشوم قلبم را دور مي اندارم براي هميشه

و آنگاه بدون قلب آرام میمیرم...

 

چندیست .....

مداد رنگی هایم تکلیف خود را نمیداند

آسمان را کبود می کشند

برگهای سبز را زرد ..... چراغهای شهر را خاموش

و دنیا را ....... سیاهی مطلق ...

 

ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺩﺍﺭﻡ


ﯾﮏ ﺩﻝ ﻏﻤﮕﯿﻦ


ﻭ ﻫﺰﺍﺭ ﺩﺭﺩ ﺑﯽ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ


ﺑﺎ ﺗﻮ ﻗﺴﻤﺖ ﮐﻨم
ﯾﺎ ﺧﻮﺩﻢ  ﺑﮑﺸﻢ......

حـالا کـه رفتـــــه ای


مـرد شـده ام !


بستــــه بستــــه سـیگار میــــکشم


تـا تــــو را دود کنــــم


در خیــال ِ خستــــه ام...


وقتــ‗__‗ــی گیــ‗__‗ــج میشــ‗__‗ــدم بـه کلــ‗__‗ــمات

پنــ‗__‗ــاه

میبــ‗__‗ــردم


امــ‗__‗ــان از امــ‗__‗ــروز کــ‗__‗ــه کلمــ‗__‗ــات

خودشــ‗__‗ــان هم

گیــ‗_‗ــج شــ‗__‗ــده اند

 
به فال نیک می گیرم
 
رفتنم از قلب تو را!
 
تو نیز
 
صبر کن
 
و حسرت وار به نظاره بنشین
 
مـیلاد دوباره ام را!

ای تعبـیر تلخ فال هایم...